دوباره سلام
بعد از چند روز برگشتم اخه این چند روز همش مهمونی و بیرون و خوش گذرونی...
همراه فاطی و الی یاسی...کلی خوش میگذره
٤شنبه شب خالم و اینا بیمارستان بودن واسه همین فاطی اومد خونه ما و شب موند یه خورده اهنگ گوش دادیم و بعدش دیگه خوابمون برد...
ساعت ١ظهر بود که رضا(داداشم)رفت و مهشید رو اورد اینجاوعصر هم حاضر شدیم و رفتیم خونه داداش مسعودم تا نی نی کوچولوی عمه رو ببینم
خیلی خوشکله
خیلی همه خوشحالییییییییییییییییییییییم
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی