، تا این لحظه: 15 سال و 3 ماه و 16 روز سن داره

¸.•**•.¸✿ کوچولوهای ناز من✿¸.•**•.¸

خاطره امروز..........

1391/5/3 1:06
نویسنده : ❦خاله جون❦
520 بازدید
اشتراک گذاری

طبق معمول تا ظهر خوابیدمhttp://www.smilehaa.org/uploads/Smiles/Cat_Princess/1%20(38).gif

یه فیلتر جدید واسه فتوشاپ خریدم خیلی باحاله

تقریبا تا دم افطار عکس درست کردم با فتوشاپ و فیلتر جدیدم

چه کارایی میشه باهاش کرد,niniweblog.com

ساعت 7 بود خواهرم اومد اونجا واسمون بستنی . یخ در بهشت گرفته بود طبق معمول سجاد تو راه هوس بستنی کرده بود تا اومدم منم بخورم یادم اومد روزه ایم ضد حال

سجاد و مهشید خوردن

 

بعد افطار می خواستم فیلم ببینم که اقا سجاد میخواست کارتون ببینه,دعوامون شد دوبارهکتک کاری و ...

بعدش هم رفتیم خونه داداشی مسعود که انا رو ببینیم

دایی حمید خودم هم اونجا بود الهی ناز بشم سرش (پسر داییم)8ماهشه خیلی جیگره,کلی باهاش بازی کردم

مهشید که خیلی سروش رو دوس داره,تازه این طوری صداش میکنه:شوووووووش,ر وی رو نمیتونه تلفظ کنه,فداش بشم

اینم عکس اقا سروش

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (1)

یلدا
4 مرداد 91 21:06
جگرش بخورم سروشششششششش