خاطره امروز..........
طبق معمول تا ظهر خوابیدم
یه فیلتر جدید واسه فتوشاپ خریدم خیلی باحاله
تقریبا تا دم افطار عکس درست کردم با فتوشاپ و فیلتر جدیدم
چه کارایی میشه باهاش کرد,
ساعت 7 بود خواهرم اومد اونجا واسمون بستنی . یخ در بهشت گرفته بود طبق معمول سجاد تو راه هوس بستنی کرده بود تا اومدم منم بخورم یادم اومد روزه ایم ضد حال
سجاد و مهشید خوردن
بعد افطار می خواستم فیلم ببینم که اقا سجاد میخواست کارتون ببینه,دعوامون شد دوبارهکتک کاری و ...
بعدش هم رفتیم خونه داداشی مسعود که انا رو ببینیم
دایی حمید خودم هم اونجا بود الهی ناز بشم سرش (پسر داییم)8ماهشه خیلی جیگره,کلی باهاش بازی کردم
مهشید که خیلی سروش رو دوس داره,تازه این طوری صداش میکنه:شوووووووش,ر وی رو نمیتونه تلفظ کنه,فداش بشم
اینم عکس اقا سروش
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی